سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فلسفه جدید15

در زمان حال تقریبا نام بیماریها و امراض را تمام مردم جامعه میدانند .

بسیاری از بیماریها را می شناسیم که درمان ناپذیرند. آمار اینگونه بیماریها

از پنجاه نوع هم بیشتر است .بیماریهای خاص را بر حسب سن افراد مبتلا

اگر بتوان صحیح دسته بندی کنم باینصورت خواهد بود

بیماریهای خاص که از بدو تولد گریبانگیر انسان است

*انواع بیماریهای خونی

*بیماریهای تنفسی (آسم)

*بیماریهای قلبی(دریچه ها-بطنها –دهلیزها)

*ایدز

*بیماریهای مغزی

*نقص عضو(نداشتن اعضا –کوری - ....)

در این مقاله بر خورد احتمالی اقشار جامعه بر حسب ثروت و امکانات

 بررسی میشود

خانواده های بسیار فقیر و شهرستانی  توان درمان و مخارج سنگین آنرا

 ندارند و پس از مدت کوتاهی دست از درمان و پیگیری موضوع می شویند

 و اجازه میدهند که طبیعت کار خودش را بکند.

خانواده های متوسط که ممکن است تمکن و توانائی مالی اندکی داشته باشند

 با پایداری و پیگیری  ممکن است با جلب حمایتهای دولتی و اجتماعی بتوانند

 تعدادی از بیماران عزیز خود را دیرتر بدست مرگ بسپارند. اما دقیقا در

 همین راه متحمل آنچنان آسیبها و خسارات عمیقی میشوند که شاید تمام و یا

 قسمت عمده ائی از مال و استعداد خانواده را بمصرف برسانند و در

 پاره ائی از موارد هم دولت و توانائیهای جامعه را در گیر موضوع میکنند.

خانواده های ثروتمند هم علاوه بر تحمل مخارج سنگین (ریالی و ارزی )و

 درگیر کردن مراکز اجتماعی و دولتی در بسیاری موارد با توجه بمخارج

سنگین درمان عزیز خود از اهرم ثروت و توانائی خود برای درمان بیمار

 خود و بر علیه جامعه استفاده میکنند و خود را محق هم بحساب میاورند

در حقیقت تمام این برخوردها از عادت و چشم و هم چشمی نشات گرفته

است.

و اقداماتی که برای درمان بیماران انجام میشود تحت تاثیر تبلیغات و عادات

 و بر حسب توانائی و تمکن مالی است ای بسا چند درصد پولی که بمصرف

 مداوای بی نتیجه بیماری قلبی یک بچه ثروتمند میرسد بتواند نارسائی تنفسی

 و یا قلبی یک کودک بیمار از طبقه متوسط و یا فقیر را درمان قطعی بکند

چرا در عین حالی که پدران و مادران متمکن که فرزند بیمار دارند و از این

جهت با پدران و مادران فقیر بیمار دار همدرد هستندحاضر نمی شوند به غم

و اندوهی جدا از ناراحتی خود بیاندیشند؟ چرا فقط ادامه عمر بیمار گونه و

 درمان ناپذیر فرزند ایشان مهمتر از بسیاری از حسنات و موازین دینی و

 اخلاقی قرار میگیرد و هزاران چرای دیگر که حوصله ندارم بیش از این

 بازش کنم اما پاسخ آن بسیار ساده است

همه حتی ان اقشار ضعیف حق بر خورداری و تداوم زندگی و بهره برداری

 از علم طب و درمان را در رابطه مستقیم با پول و تمکن مالی میدانند و آنرا

خواه ناخواه قبول کرده و کمتر به این شیوه اعتراض میکنند!!!!!!

این قسمت کوچکی از جنایت علم پزشکی است که تاثیر مستقیمی بر احساسات

 و عواطف یکسان پدران و مادران گرفتار فرزند بیمار دارند

یک پدر با در آمد و ثروت متوسط و کم گوئی حق و اجازه دوست داشتن

 فرزند خود را ندارد. یک مادر دردمند که بار بیماری فرزند خود را بر دوشهای ناتوان تحمل میکند تو گوئی زودتر از یک مادر ثروتمند باید تسلیم مصیبت شود

چرا ؟زیرا توان مالی درمان فرزند عزیز خود را ندارد. آیا در این صورت

 علم طب و درمان به شرک و کفر منجر نخواهد شد ؟

و آیا ستمی عظیمتر از شرک و کفر برای بشر می شناسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/