دکتر ایرانلو2
در مقاله اول یکی از اشعار آقای دکتر ایرانلو را نوشتم و امروز قصد دارم دومین شعر ایشان را نیز بنویسم. شعر سوم مربوط به سلمان رشدی است وچون کتاب او را نخوانده ام و در مورد آن کسانی اطلاعاتی بمن نداده اند لذا نمی دانم موضوع چیست. اما امروزه خود بارها شاهد توهین به امامان و خانواده وموارد مهم قابل احترام و تعظیم بوده ام نمونه ایی از توهین به خانواده امامان
حضرت رقیه(س) در واقعه کربلا چند ساله بوده اند ؟ چند شب پیش با یکی از مینی بوس های کوچک(ون) از میدان آزادی بطرف اندیشه سفر میکردم .زمانی که ماشین حرکت کرد راننده یک سی دی گذاشت که نوحه ایی پخش میکرد. یکی دو نوحه گذشته بود که ناگهان متوجه شدم طرف قربان و صدقه یک خانمی میرود و خودش را سگ او معرفی میکند .از راننده خواستم که نوحه را عوض کند او چنان نگاهی بمن کرد که انگار من مرتد هستم ولی کمی صدای ضبط را کم کرد ده نفر مسافر دیگر هم همگی مثل بلبل مارا نگاه میکردند.
البته نتیجه گیری هم نیست به شعر آقای ایرانلو نگاه کنیم
فریاد و امان از این بان الوقنان(ابن الوقتان)
بعضی ها از بعضی چیزها رنجیده اند
بعضی چیزها را با هم سنجیده اند
می گوین آن ها که در راس کارند
بعضی کار را قبلا نسنجیده اند
از بعضی از کارها ی آن ها دل خورند(دلخورند)
گلیه(گلایه) دارندوازآن کارها دل پرند
می گویند چرا بدون نظر سنجی
خودشان می دوزند دل خواه می برند
از مردم نظر خواهی نمی کنند
تمام کارها را دل خواهی میکنند
می گویند آن ها خود مختارهستند
از مردم عذر خواهی هم نمی کنند
در حالی از گرانی داد می زنیم
از مضقه(مضیقه)ناله (و)فریاد می زنیم
کسی نیست که بداد و فریاد مارسد
در حالی(حال) انابه فریاد می زنیم
در این وقت اتوبوس هم گران شده
دویست تومان بجا (ی) بیست قران شده
می گویند قیمت ها را ما شکستیم
نمی دانیم چه چیزی ارزان شده
دکتر ایرانلو ساکت باش و خاموش
دیوان(دیوار)موش دارد آن موش هم دارد گوش
با قلمت گور خود را میکنی
سر به تنت نگذارد گران فروش
سادگی روستائی و باورهای اغراق آمیز دکتر گرمی خاصی به اشعارش داده است .وگرنه موضوعات و طریق گفتارایشان بنظر من تاب ماندگاری در زمان و توان انتشار ندارد
شعری از میر زاده عشقی که او هم منتقد وضعیت زمان خود بود در پایان می آید تا مقاله ختم به خیر شود
به پشت میز کس ار مرده شو نباشد نیست
کسیکه با او همرنگ و بو نباشد نیست
کسیکه همسر و همکار او نباشد نیست
کسیکه بی شرف و آبرو نباشد نیست
همی زبالا بگرفته است تا پا ئین
چرا نگردد آئین مرده شوئی باب؟
چو نیست هیچ در این مملکت حساب و کتاب
کدام دوره تو دیدی که این رجال خراب
پی محاکمه دعوت شوند پای حساب
که مرده شو ببرد این شرافت ننگین