سفارش تبلیغ
صبا ویژن

فلسفه جدید15

در زمان حال تقریبا نام بیماریها و امراض را تمام مردم جامعه میدانند .

بسیاری از بیماریها را می شناسیم که درمان ناپذیرند. آمار اینگونه بیماریها

از پنجاه نوع هم بیشتر است .بیماریهای خاص را بر حسب سن افراد مبتلا

اگر بتوان صحیح دسته بندی کنم باینصورت خواهد بود

بیماریهای خاص که از بدو تولد گریبانگیر انسان است

*انواع بیماریهای خونی

*بیماریهای تنفسی (آسم)

*بیماریهای قلبی(دریچه ها-بطنها –دهلیزها)

*ایدز

*بیماریهای مغزی

*نقص عضو(نداشتن اعضا –کوری - ....)

در این مقاله بر خورد احتمالی اقشار جامعه بر حسب ثروت و امکانات

 بررسی میشود

خانواده های بسیار فقیر و شهرستانی  توان درمان و مخارج سنگین آنرا

 ندارند و پس از مدت کوتاهی دست از درمان و پیگیری موضوع می شویند

 و اجازه میدهند که طبیعت کار خودش را بکند.

خانواده های متوسط که ممکن است تمکن و توانائی مالی اندکی داشته باشند

 با پایداری و پیگیری  ممکن است با جلب حمایتهای دولتی و اجتماعی بتوانند

 تعدادی از بیماران عزیز خود را دیرتر بدست مرگ بسپارند. اما دقیقا در

 همین راه متحمل آنچنان آسیبها و خسارات عمیقی میشوند که شاید تمام و یا

 قسمت عمده ائی از مال و استعداد خانواده را بمصرف برسانند و در

 پاره ائی از موارد هم دولت و توانائیهای جامعه را در گیر موضوع میکنند.

خانواده های ثروتمند هم علاوه بر تحمل مخارج سنگین (ریالی و ارزی )و

 درگیر کردن مراکز اجتماعی و دولتی در بسیاری موارد با توجه بمخارج

سنگین درمان عزیز خود از اهرم ثروت و توانائی خود برای درمان بیمار

 خود و بر علیه جامعه استفاده میکنند و خود را محق هم بحساب میاورند

در حقیقت تمام این برخوردها از عادت و چشم و هم چشمی نشات گرفته

است.

و اقداماتی که برای درمان بیماران انجام میشود تحت تاثیر تبلیغات و عادات

 و بر حسب توانائی و تمکن مالی است ای بسا چند درصد پولی که بمصرف

 مداوای بی نتیجه بیماری قلبی یک بچه ثروتمند میرسد بتواند نارسائی تنفسی

 و یا قلبی یک کودک بیمار از طبقه متوسط و یا فقیر را درمان قطعی بکند

چرا در عین حالی که پدران و مادران متمکن که فرزند بیمار دارند و از این

جهت با پدران و مادران فقیر بیمار دار همدرد هستندحاضر نمی شوند به غم

و اندوهی جدا از ناراحتی خود بیاندیشند؟ چرا فقط ادامه عمر بیمار گونه و

 درمان ناپذیر فرزند ایشان مهمتر از بسیاری از حسنات و موازین دینی و

 اخلاقی قرار میگیرد و هزاران چرای دیگر که حوصله ندارم بیش از این

 بازش کنم اما پاسخ آن بسیار ساده است

همه حتی ان اقشار ضعیف حق بر خورداری و تداوم زندگی و بهره برداری

 از علم طب و درمان را در رابطه مستقیم با پول و تمکن مالی میدانند و آنرا

خواه ناخواه قبول کرده و کمتر به این شیوه اعتراض میکنند!!!!!!

این قسمت کوچکی از جنایت علم پزشکی است که تاثیر مستقیمی بر احساسات

 و عواطف یکسان پدران و مادران گرفتار فرزند بیمار دارند

یک پدر با در آمد و ثروت متوسط و کم گوئی حق و اجازه دوست داشتن

 فرزند خود را ندارد. یک مادر دردمند که بار بیماری فرزند خود را بر دوشهای ناتوان تحمل میکند تو گوئی زودتر از یک مادر ثروتمند باید تسلیم مصیبت شود

چرا ؟زیرا توان مالی درمان فرزند عزیز خود را ندارد. آیا در این صورت

 علم طب و درمان به شرک و کفر منجر نخواهد شد ؟

و آیا ستمی عظیمتر از شرک و کفر برای بشر می شناسید؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟/


فلسفه جدید14

پزشکان انگلیسی در قرن پانزدهم میلادی میکروب آبله را بوسیله پتو های الوده به قاره جدید ارسال کردند و تعداد بیشماری از سرخپوستان را الوده و کشتند.

پزشکان بریتانیائی  با کشف و استحصال تریاک و تجارت آن در هند و چین و تا کنون نیز مرتکب جنایات عدیده ایی شده اند

در جنگ جهانی دوم پزشکان آلمانی روی یهودیان و سایر اسرا آزمایشات وحشتناک پزشکی انجام میدادند . سربازان و مجروحین جبهه خودی را با بیرحمی و بصورت سفاکانه جراحی میکردند.

پزشکان در گوشه و کنار موسسات تحقیقاتی اروپا و امریکا به بهانه نجات بشر و کشفیات تازه بسیاری از انسانهای بی پناه را مثل موش آزمایشگاهی مورد استفاده قرار میدهند.

حدود سی سال در اواخر قرن بیستم پزشکان امریکائی داروهای خاصی را به سیاه پوستان و سرخپوستان میدادند.

در کشتی های انتقال برده از افریقا به امریکا جنایات هولناکی توسط افرادی که بعنوان پزشک در کشتی خدمت میکردند بوقوع پیوسته است.

در قاره اروپا داروی کشف شده توسط پژوهشگران در قرن بیستم موجب تولد هزاران انسان معلول و ناقص شد

دیگر اطلاعات خاصی ندارم ولی همین مقدار هم کافی و تکاندهنده است

شاید در همین جا بگویم بهتر باشد سالهاست که پزشکان ایرانی منحصرا برای پول و درآمد بیماران را ویزیت میکنند و بسته به وضعیت مالی بیماران اقدامات درمانی راانجام میدهند.

سالهاست که دیگر پزشکان و دکترهای ایرانی حکیم نیستند

دلم بحال بیماران و پزشکان ایرانی و دنیا می سوزد زیرا ایشان باور ندارند که کار ایشان یک کار طبیعی و همسو با نظام طبیعت نیست.

در مقاله آینده خواهم گفت که علم پزشکی چگونه توانسته ریشه بسیاری از جنایات انسانی باشد


فلسفه حدید13

شایع است که حدود صد سال پیش بزرگان یهودی به جوانان خود که در کشورهای اسلامی زندگی میکردند یک توصیه جدی داشتند.

در این جا بد نیست بدانیم که در شصت و هفتاد سال گذشته بهترین پزشکان ایران جهود بودند. پیرهای خانواده و فامیل  ما هریک داستانهای زیادی از معجزات پزشکی و دقت و مراقبت ایشان تعریف کرده اند. حتی خبر موثق دارم که در دهات و روستاهای استان مرکزی و اصفهان و ....حکیم های یهودی  بصورت سیار   برای مداوای بیماران  روستا به روستا مسافرت میکردند. ایشان با وظیفه شناسی و دستمزد بسیار کم که گاهی اوقات پیمانه ائی از گندم و جو بوده بیماران مختلف را مداوا میکردند. برابر روایات حکیمهای یهودی درستکار،پاکدامن،دلسوز و کم توقع بودند و از اینکه شب را در یک اطاق روستائی بگذرانند هیچ ابائی نداشتند

انصاف حکم میکند که من از پزشکان متاخر یهودی که در تهران معروفیت عام داشتند یاد کنم

آقای دکتر (آشور بدل بیط)دکتر ارتوپد و استخوان که واقعا معجزه میکرد

بیمارستان (سپیرو)واقع در چهار راه سیروس توسط پزشکان یهودی اداره میشود و بنیانگذار آنهم یهودیان هستند.

حالا بر میگردم به توصیه پدران یهودی به فرزندانشان.

ایشان میگفتند جوانان یهودی باید علم طب را فرا گیرند و در کشورهای اسلامی به طبابت مشغول شوند و سعی کنند که طبیبان خوبی باشند و گوی سبقت را از محدود پزشکان مسلمان بربایند و کاری کنند که جادو و جنبل و مداوای خانگی در بین مردم شهر ها و روستاها از بین برود. حکیمان یهودی هم با وظیفه شناسی و انجام امور مربوطه در اندک زمانی توانستند اعتماد مردم را جلب کنند و مرهمی بر زخمهای همیشگی بیماران تهی دست و روستائی ایران شوند.بموازات کارهای درمانی بیشتر این حکیمان  به جمع آوری اطلاعات مربوط به رسوم و فرهنگ و دین مردم می پرداختند ،کتابها و نقشه جات قدیمی را می خریدند و بقول معروف چم وخم جامعه را می پیمودند(تصور کنید هفتاد سال پیش را)

حکیمان یهودی به توصیه بزرگان قوم خود عمل میکردند و بنظر من موفقیت زیادی هم بدست آوردند در حال حاضر بیشتر گنجها و دفینه ها را از روی همان کتابها پیدا میکنند و اطلاعات بسیار زیبائی که در آن کتابها وجود داشته در مواردی از قبیل ریاضی و جبر و ستاره شناسی و انواع و اقسام علوم فعلا در اختیار یهودیان قرار دارد اما هنوز توصیه اصلی بزرگان یهود را نگفته ام ایشان میگفتند <چون در بین مسلمانان به محرم ونامحرم معتقدند وروی زنان خود را حتی به برادران خود نشان نمی دهند و بسیار به نوامیس خود اهمیت میدهند یهودیان باید توسط علم طب کاری کنند تا بتوانند .....زنان مسلمان را ببینند>!!!!

این یکی از انگیزه های علم پزشکی درمان در سالهای اخیر است که شخصا شنیده و دیده ام .

در مقالات آینده جنایات علم پزشکی درمان در جهان را خواهم نوشت

 

 


فلسفه جدید12

اجازه میخواهم علم پزشکی را بر حسب استفاده کنندگان مورد بررسی قرار دهم اما برای رهائی از تنگ نظری همین جا بیان کنم که علم پزشکی در ذات خود و در حدومرزی که  صرفا علم در نظر گرفته شودمانند سایر علوم میتوانست باشد

در این مقاله کوشش خواهم کرد که کاربرد علم طب و درمان را بر حسب طبقات و اشخاص استفاده کننده بیان نمایم.

با توجه باینکه بحث جدید و گسترده ائی هست لذا در مورد استفاده کنندگان  فعلا فهرست گونه مینویسم واگر در ادامه نیاز به تشریح مطلب احساس شد مفصلتر خواهم نوشت

*اولین طبقه که نیاز واقعی به پزشک و دارو ودرمان دارد بدون تردید نوزادان هستند. نوزاد منظورم  از ابتدای حاملگی مادر تا وضع حمل و حدود چهار ماه بعد از تولد است.

*دومین قشر نیازمند پیر مردان و پیر زنان هستند

*سومین قشر مصدومان و مجروحان هستند

*چهارمین قشربیماران خاص از قبیل سرطانیها و دیابتی و ....هستند

من به امار دقیق جهانی و یا حتی به آمار مستند یک شهرستان دسترسی ندارم کما اینکه مسئولین عالیرتبه ما هم به اینگونه آمارها دسترسی ندارند .اما در طول عمر هر یک از ما پیش امده که با بیماران و نیازمندان و مجروحین و مصدومین بر خورد کنیم. من استدعا دارم در این مرحله شما خواننده عزیز به خاطرات و دیده های خود مراجعه فرمائید .

آیا ارائه خدمات درمانی که تا کنون شاهد آن بوده اید توانسته رضایت کمی را جلب کند؟

در ادامه به این سئوال پاسخ خواهم داد که چرا منافع علم پزشکی نتوانسته بطور صحیح متوجه انسان و علوم شده و چرا علم پزشکی یک انحراف در علم شده است و بجای خدمتگذاری به نوع انسان دقیقا بخاطر انحرافی که پیدا کرده بصورت یک دام و انگیزه بسیاری از تخلفات اجتماعی و انسانی شده است   

 


فلسفه جدید11

درد و رنج و مرارت و غالبا ضعف ذاتی انسان در مقابل درد و بیماری و تجربه دردکشیدن در طول زندگی نیز، ساختار ذهن و فکر بشر را بنحوی شکل داده که بصورت جِدی براه های  درمان بیماری ها و کاهش رنج کشیدن متوجه شود وجوامع نیز قسمتی از عمر و سرمایه خود را در این راه بمصرف رسانده اند

 پژوهش و پیدا کردن راه چاره ائی برای دستیابی به عمر طولانی و رنج کمتر و یا حتی حذف درد از زندگی بشر آرزوی چند هزار ساله انسانها ست.

با چنین پیشینه ائی که هزاران سال همراه سیر تکامل جوامع بشری با او بوده و حتی درزمانهای انحطاط و زوال اقوام وملل و فرهنگها هم دست از سر بشریت بر نداشته و انقدراین موضوع بدیهی بنظررسیده که شاید شما بمن اجازه ندهید با چشم و نظر دیگری بموضوع بیاندیشم هر چند که ممکنست نظراتم چندانهم مخالفتی با علم درمان نداشته باشد.اما من موضوع را از ابتدا مرور میکنم  . و با نمودن روند( پزشکی درمان) سعی خواهم کرد تا نتیجه مورد نظردر برابر  انسانهای فرهیخته و شجاع قرار بگیرد که با خواندن این مطالب و تعمق در موارد آن بتوانند اولا

به ایجاد و ابداع روشها و راههایی نو در نگرش علمی موفق شوند

ثانیا امید فراوان دارم که این مطالب گوشه های تاریک و ناپیدای علم بشریت را روشن کند و چشمهای تیز بین و هوشیاران انساندوست با انعکاس دیده ها و  اندیشه های خود نسبت به تداوم وتعریف و پرورش این جرقه های کوچک و ناچیز مقالات من راه نگرش جدید را هموار کنند.

توضیح: مطالب من صرفا یک برداشت است ولی از نظر محتوا یک نگرش جدید به علم است که با دانش ناقص من شاید بصورت زیبا و رسا عنوان نشده که از خوانندگانم عذر میخواهم.

اما امید فراوان دارم که علاقمندان در ادامه مطالب و موضوعات شخصا بتوانند ظرایف و زیبائی های زیادی رادرذهن و اندیشه خود کشف کنند و شاید هم ایشان هم نوشتند و بقیه و من را آگاه کردند به امید آنروز


فلسفه10

بدون تعارف همه از مرگ خوششان نمی آید

این مسئله در اشعار و ادبیات ملل و نفرینها و دشنامهای فولکوریک مناطق  قابل مشاهده است.

 نویسندگان ادبیات جهان در بسیاری موارد مرگ طبیعی را پادافره و مجازات گناهکاران قلمداد کرده اندودر موارد  جرائم و گناهان سخت هم مجازات مرگ را برای مجرمین مقرر نموده اند

مختصر آنکه علاوه بر ناخوشایندی ذاتی مرگ تمام عوامل انسانی از قبیل ادبیات ،شعر،معماری و باورهای همگانی هم بنوعی از نگرش طبیعی  بمرگ  طفره رفته ودر راه درک صحیح مرگ توسط انسان هم موانع بیشماری بوجود آورده اند

ادیانِ اقوام وآداب و رسوم  ملل هم که بطریق مطمئن تحت تاثیر عوامل اجتماع و فرهنگی شکل گرفته اند نیز بمرگ نگرش مثبت ارائه نداده اند

من قصد نمایاندن نظرات سایر ادیان و مذاهب بمرگ راندارم ولی  پاره ائی نظرات اسلام در مورد مرگ را مطالعه کنید.

مرگ یعنی مقدمه ورود به برزخ و آماده شدن برای قیامت و محاسبه و ....

مجازات اقوام گناهکار توسط مرگ دسته جمعی بوسیله آ ب و زلزله و توفان و رعد وبرق و....که در قران به صراحت بیان شده است . معانی ترسناک و وحشتناک در داستانهای مرگ و نابودی که مستقیما از ایات قران برداشت آزاد کرده ام و در عرف مسلمانان هم مرگ و ترس از شب اول قبر و.....

البته بدنبال اثبات مسئله در چهار چوب دین و اعتقادات  نیستم.اما نمی توان منکر شد که چنین نظرات و عقایدی پیروان خود را سخت توسط یک عامل بسیار طبیعی تهدید کرده و موضوع توسط مبلغان و روحانیون نیز بزرگ نمائی شده و البته هم بنفع ایشان نبوده تا آیات رحمت خداوند و لزوم مردن برای موجودات زنده را به پیروان خود بگویند.

بزرگترین بشارت و خبر که در قران مجید برای مسلمانان در رابطه با مرگ آمده آی? مبارکه {انالله و انا الیه راجعون} است که متاسفانه مفسرین و مفت خورهای روحانی که از راه ترساندن مردم از خدا و دین امرار معاش کرده اند و میکنند بقدری این رجعت زیبا را ترسناک در منابر و خطبه ها منعکس کرده اند که بیشتر مردم تصورات خوبی از جوار رحمت حق ندارند .

از اصل مسئله زیاد فاصله نگیرم

خوب توقع چیست ؟

تمایل شخص به زندگی ابدی و تشدید این تمایل بوسیله فرهنگ ها و ادیان و ....

آیا اگر راهی برای طول عمر و جاودانی شدن وجود داشته باشد میتوان نادیده گرفت؟

هزاران سال قبل این ناجیان وبشارت دهندگان عمر طولانی ، جادو گران و رمالان و ....بودند

حدود سیصد سال است که این ناجیان در کسوت پزشک به انسان نازل شده اند

ادامه در مقاله بعد...

 


فلسفه جدید9

سیر اجمالی طبابت از شکل جادوگری وطبابت  تا کشف میکروب و علت بیماریها و مطرح شدن پزشکان در جامعه بعنوان طبقه ممتازه تا اینجا آمد. اما تصور اینکه یک حرکت اجتماعی،سیاسی،فرهنگی ،پزشکی ویا از هر نوع حرکت قابل ذکری بتواند به تنهائی بر روند کلی تاثیر پایدار بگذارد غیر ممکن است.معمولا پیشرفت و یا تغییر و یا حتی انحطاط به عوامل بیشماری وابسته است که در صورتیکه بخواهیم همه و یا حتی قسمتهای مرتبط و نزدیک را هم بنویسیم علاوه بر طولانی شدن بسیار پیچیده هم خواهد شد

لذا پیشرفت علم پزشکی را بصورت انتزاعی و بسیط تقریبا می نمایانم.

جوامع بشری که با پیشرفتهای مادی مواجه شده بودند ،طبعا میل بزندگی و لذات آن، در ایشان قوت گرفته و در نتیجه انگیزه های زیادی هم برای طول عمر که از ابتدا آرزوی بشریت بود آشکار شده  و مورد توجه خاص قرار میگیرد.

در ابتدا که نظارت خاصی بر دارو ها و اثرات جانبی انها وجود نداشت مکتشفین داروهای کشف شده را بعد از آزمایشات اولیه روی حیوانات و بعضا خودشان آن را در جامعه عرضه میکردند . از معروفترین  داروهای قابل ذکر در این زمان داروهای کچلی،سردرد،پمادهای زیبائی و مسکنها و ضمادهای ضد درد های موضعی بود که غالبا توسط پیله وران و دست فروشان در بازار های هفتگی عرضه میشد . از داروهای نام اوری که شاید بیش از صد سال استفاده میشد و بعدا مشخص شد که مضر است نوعی مایع برای زخم بود بنام (مرکورکورم- دواگلی) دوا گلی که مایع قرمز رنگی بود برای زخمبندی پاره گیهای  سطحی پوست بکار میرفت که گویا سی سال پیش بدلیل داشتن جیوه در ترکیباتش استفاده از آن ممنوع شد اما در بسیاری از نقاط ایران تا همین چند سال پیش هم توسط دست فروشان عرضه میشد. خلاصه دارو سازان اگر داروئی می ساختند که احتمالا نمی توانستند در ممالک اروپائی بفروش برسانند آن را بار کشتی میکردند و در بازارهای افریقا و آسیا ،هم آن را میفروختند و ثروتمند میشدند و هم عوارض جانبی آن را در روی انسانها آزمایش میکردند.چند سال پیش مشخص شد که در داروخانه های امریکا نوعی از دارو را منحصرا به سرخپوستان و سیاه پوستان میفروشند .زمانی که آن دارو را آزمایش کردند مشخص شد که دارو اثرات شدید عقیم سازی مردان را دارد.

رد پای درمان و دارو در جنگها و جنایات بشری بخصوص بدست اروپائیان چیزی نیست که حتی خودشان هم بخواهند آن را کتمان کنند

در قرن شانزدهم انگلیسی ها میکروب آبله را که نمی دانستند چیست فقط پتوهائی را به آبله آلوده کردند و بدینوسیله سرخپوستان امریکا را درو کردند.در جنگها جهانی اول و دوم پزشکان اروپائی بخصوص آلمانی در آزمودن  انواع روشهای جراحی روی مجروحین جوان جنگ کوتاهی نکردند . چه آزمایشات وحشتناکی که توسط پزشکان ارتشی کشورها روی سربازان هموطن و اسرای سایر کشورها انجام شده که تاریخ ِ تازه پایِ پزشکی را یکی از جنایتبارترین علوم جهان کرده است

حالا این علم خبیث چرا باید اینقدر مورد توجه قرار بگیرد و شاغلین این شغل چرا باید از احترام برخوردار باشند موضوع مقاله بعدی است


فلسفه جدید8

شاید انحصار علم پزشکی که در دست جادوگران و روحانیون بود از طرفی باعث پیشرفت و ترقی علم پزشکی بود و از طرفی بدلیل بعضی از اقدامات و توطئه ها ضربه های مهلکی به پیشرفت علم طب وارد شد. بهر حال انسان از هزاران سال پیش عادت کرده که از پدیده های موجود ابزار حکومت بسازد ،بگذریم

در تاریخ هیچ کشوری طبیبان حاکم نشده اند.این موضوع شاید در آینده مورد استناد من قرار بگیرد

تا زمانی که علم طبابت در اختیار درباریان و خلفا و کلیسا و جادوگران و افراد بسیار خاصی بود تاثیرات گسترده و همه گیری که به زوایای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی رسوخ کند نداشت.

در بین عوام مردم درمانها بسیار ابتدائی و ساده بود و بعد از اینکه دارو ها و درمانهای خانواده وفامیل و همسایه ها به نتیجه نمی رسید چند تا دعا و استغاثه و در نهایت تسلیم شدن به مرگ و ختم غائله

در بین شاهان و حاکمان و بزرگان اجتماعی و مالی و دینی هم چند درمان محدود اما بهتر از عوام ودر نهایت مرگ .

این حد واندازه از یک پدیده ،نمی توانست اثرات زیادی در فرهنگها داشته باشد ولی در عین حال جلوه های کمی در ادبیات و تعالیم دینی و معجزات پیامبران و کرامات برگزیدگان داشته و شفای بیماران توسط حضرت مسیح از این قبیل جلوه ها میباشد

در اشعار فارسی هم طبیب درمانگر ودارای نیروئی آسمانی بحساب می آمد که خود بیانگر اهمیت طبیبان در جامعه و آرزوی درمان شدن توسط مردم بوده و تا این اواخر طبیبان را حکیم و مطب و کلینیک  ایشان را محکمه می گفتند .از طبیبان نام آور ایران ابوعلی سینا و ابوریحان بیرونی و پزشکانی معروف و نامی بوده اند. از درمانگران جادوئی و یا ماورائی در ایران میتوان به سیمرغ اشاره کرد و در اساطیر یونانی هم تعداد زیادی درمانگر نیمه خدا وجود داشته است. سینوهه از نامهای آشنای مصرباستان است

از اواسط قرن هفدهم ناگهان علوم پزشکی با تغییرات عمده ائی مواجه شد

پس از رنسانس و روی آوردن اروپائیان به علوم مختلف رشته های مختلف علوم پزشکی هم مورد توجه قرار گرفت.اروپائیان که احتمالا با کمبود کتب مرجع روبرو بودند به کتابهای شرقی یعنی کتاب علوم ایرانی هندی چینی و علوم پزشکی یهودیان روی آوردند و طی پنجاه شصت سال به نتایج عالی در دسته بندی علوم و روشهای تحقیق و شناختن عوامل و آثار بیماریها نائل آمدند. دیری نپائید که عامل نادیدنی بیماریها (میکروب )کشف شد .

با پیشرفت علوم پزشکی و عقب نشینی  بیماریها و میکروبها پزشکان و مکتشفین داروها و روشهای مختلف درمانی  ارزوپائیان ،کم کم به پیشرفتهای اجتماعی ،سیاسی ،اقتصادی،اجتماعی و حتی دینی دست یافتند.

علوم پزشکی طی دویست سال گذشته دارای آثار قابل ملاحظه ائی در فرهنگ جوامع شد. نام پزشکان و مکتشفین و جراحان زیادی جهانی شد و تقریبا هر کودکی در زمان حال با نام پاستور و کخ و فلمینگ آشناست.

این دانشمندان برای کشورهای خود نیروهای زیادی تولید کردند که بنا به وضعیت زمان و اقتضای سیاست مورد بهره برداریهای زیادی قرار گرفت

                ادامه دارد

 


فلسفه جدید7

 

طبق مفاد برخی از کتابها و همچنین وجود اجساد مومیائی در مصر و مکزیک و چند جای دیگر جهان بر عکس سایر علوم علم پزشکی از زمانهای بسیار دور به پیشرفتهای قابل ملاحظه ائی رسیده بود

مردم ایران از دوران باستان خواص گیاهان داروئی زیادی را میدانستند و بیماران خود را درمان میکردند.حتی در نیایشهای خود هم از داروهای گیاهی (آرامبخش_شادی آور ی بنام زور) استفاده میکردند

سرخپوستان امریکا از پنج شش هزار سال قبل خواص گیاهان و حتی اماکنی را جهت درمان شناخته بودند

مردم زرد پوست که در جنوب شرق و شرق آسیا و بخصوص چین زندگی میکنند در صنعت دارو سازی و درمانگری داراس سابقه ائی طولانی میباشند.در قاره افریقا علیرغم اطلاعات کمی که دارم (باستثناء مصر)درمانهای داروئی همراه با روشهای روحی روانی و احیانا جادوگری همراه بوده است

جهت و سوی اصلی درمان بطرف آسایش انسان و کاستن از درد رنج جسمی و بعضا روحی بوده.

درمان بیماریها نشانگر محبت و وابستگی روحی و روانی انسانها بهمدیگر بوده و اساسا زمینه مناسبی بوده برای مبارزه سخت انسان با عوامل مزاحم طبیعی همچنانکه انسان با گرما و سرما و ....می جنگیده و بتدریج بر مشکلات پیروز میشده در زمینه طبابت هم با حفظ همین رویکرد به نتایج عالی رسید و به نحوه شایسته ائی به بیماریها و عوامل ناشناخته و ناپیدای آن مسلط گردید

این کلیات شاید بتواند بعنوان چندمین مقدمه مورد قبول واقع شود .

من ناگزیرم برای یاد آوری خطوط کلی تفکرم در ابتدای هر فصل و مبحثی مواردی را هر چند تکراری بیاورم  بااین احتیاط که ممکن است شما خواننده عزیزم مقالات قبلی من را نخوانده باشید و یا من سعادت دوباره خوانده شدنم توسط شما را نداشته باشم لذا بیان همین خطوط اصلی بنظر من چیزی را در اندیشه شما به عکس العمل وامیدارد .بادا که چنین باشد

حالا که با سیر تند طبابت در طول تاریخ و وسعت جغرافیا اشنا هستید به سیر این علم در صد ه اخیر میرسیم که در مقالات اینده می آید .اگر خدا بخواهد